خانه عناوین مطالب تماس با من

پلک های بسته ی نگاه زیبا

رنگین کمان من

پلک های بسته ی نگاه زیبا

رنگین کمان من

روزانه‌ها

همه
  • عکس جن !
  • قفسه کتابخانه مجازی فارسی
  • ستارگان NBA
  • مدل های لباس
  • گالری عکس های ناسا
  • جوایز سینمای انگلستان
  • دختران بوش
  • دختر ایرانی با حجاب طرفدار تیم آلمان
  • چطور یک کارخانه هواپیما سازی رو مخفی کنیم ؟!
  • حفر 300هزار قبر برای متجاوزان احتمالی به ایران
  • عکسهای عروسی زنی که 4 تا پا داره ! (واقعی)
  • چرا مردها روسری سر نمی‌کنند؟!
  • تصاویری عجیب غریب از یک عکاس چینی
  • حباب
  • تصویر اسکناس ۵ تومانی دوره قاجار
  • زن ۷۰ ساله ،دو قلو زایید!
  • مجموعه تصاویر کامل از حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایر
  • ۱۱ عدد از بهترین غذا ها که شما نمی خورید
  • عقرب زیر نور ماورای بنفش
  • تصویری بسیار زیبا که از کنار هم قرار دادن چند تصویر کوچک درست شد

پیوندها

  • سایت اختصاصی مارادونا
  • انواع مدل های لباس عروس
  • مراحل تشکیل جنین به روایت عکس
  • شرق آسیا بر سر سفره رنگین بازار چادر مشکی ایران
  • متن آهنگهای خارجی
  • سایت وکالت پاسخگوی تمامی نیازهای حقوقی شما
  • انتقام از همسر سابق با بلوتوث غیراخلاقی‌

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • نگاهی دیگر
  • سخت ترین دیدار...
  • قلبی به زلالیت آب جاری در بهشت
  • دره تنهایی
  • احساس قشنگ
  • دوستت دارم
  • آره اینجوری شد که...
  • دوستت دارم...
  • عشق + ۱۰
  • دوست ندارم...
  • ترنم نگاه قشنگ
  • موندن و سوختن
  • نا سپاس
  • زمزمه اعماق دل
  • یادت باشه...
  • نفس من
  • طاووس
  • زنده باد هر کی هنوز یه عاشقه
  • رقص حباب
  • نامه ای به پدر !
  • انعکاس
  • زمزمه
  • رایحه
  • یواش یواش تو قلبم خونه کردی
  • نگاه شفاف
  • نگاه از درون
  • زیبایی درون تو
  • مهربان
  • مسافر
  • پیرت بسوزه عاشقی
  • لبخند لب های بسته
  • درخشش چشمان زیبا
  • پلک
  • نگاه قشنگ

بایگانی

  • مرداد 1387 1
  • تیر 1387 33

آمار : 13912 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • لبخند لب های بسته شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 13:46
    خواب من... شبی خواب دیدم با خدا کنار ساحل قدم میزنم،رد پای هردوی ما روی ساحل بود،وقتی برگشتم و به گذشته نگاه کردم دیدم در مواقع سختی تنها یک ردپا کناره ساحل است،پس به خدا گله کردم وگفتم :خدایا چرا در مواقع سختی مرا تنها گذاشتی،خدا لبخندی زدو گفت: فرزندم درآن موقع تو بردوشه من بودی. طبیعت... روزی مردی عقربی را دید که...
  • درخشش چشمان زیبا جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 14:05
    یه نصیحت... هیچ وقت توخیابون نرو،اگه رفتی سرتوبالا نکن،اگه بالا کردی،به هیچ کس نگاه نکن،اگه نگاه کردی نخند،اگه خندیدی شماره ازش نگیر،اگه گرفتی بهش زنگ نزن،اگه زدی باهاش حرف نزن،اگه زدی نگو دوسش داری،اگه گفتی باهاش قرار نزار،اگه گذاشتی نرو سرقرار،اگه رفتی تحویلش نگیر،اگه گرفتی عاشقش نشو،اگه شدی بهش نگو، اگه گفتی..........
  • پلک پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 14:33
    بدون شرح: روزی از روزها پدری از یک خانواده ثروتمند، پسرش را به مناطق روستایی برد تا او دریابد مردم تنگدست چگونه زندگی می‌کنند. آنان دو روز و دو شب را در مزرعه ی خانواده‌ای بسیار فقیر سر کردند و سپس به سوی شهر بازگشتند. در نیمه‌های راه پدر از فرزند پرسید: خب پسرم، به من بگو سفر چگونه گذشت؟- خیلی خوب بود پدر. - پسرم آیا...
  • نگاه قشنگ سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 13:30
    چه بگویم وقتی واقعیتها آدم را فریب بدهند چه کارمی شود کرد؟ روزگاریست که حقیقت هم لباسی ازدروغ برتن کرده است وراست راست درخیابان راه می رود... عشق نشسته است کنار خیابان ،کلاهی کشیده برسرودارد گدایی می کند ومرگ، درقالب دخترکی زیبا ، گلهای رز زرد می فروشد. زندگی اما ، درلباس افسر پلیس برای ماشین های تمدن سوت می زند......
  • 34
  • 1
  • صفحه 2